ضربان

ضربان همآهنگ نفس‌هات رو وقتی تو اغوشمی حس می‌کردم اما می‌دونستم وقتی چشم باز کنم سرمای نبودنت نفسم رو می‌برد

شاخه‌های اسمانتوس

درود می‌فرستم به دوستان دیرین
هرچند
نیمی از آنان رفته‌اند.
و کنون تنها جرعه‌ای از مِی اجازه میدهد آنان را ببینم.
در سایه‌ی معطرِ شاخه‌های اسمانتوس، کوزه‌ای از می پنهان است
شرابی که مابین چهره‌های پیر و رگه‌های سپید مو تقسیم شده.
همگام با طلوع سپیده،
رویاهایم اند که از هم گسسته می‌شوند
و مرا با اشک‌های کهنه‌ام تنها می‌گذارند.
فنجان پشت فنجان،
عمر باقی مانده‌ام را به خدای رویا پیشکش می‌کنم،
مگر باری دیگر بتوانم
تو را بازگردانم…

#‌انتشار در اینده 

حقیقتا

از این حسی که دارم واقعا خسته شدم

 

تو واقعا میبینی؟

All

من اخلاقای بدی دارم خودم قبول دارم

امممم 

اینجا رو خیلی دوست دارم و  همچنین بدم میاد

میخوام یکم حرف میزنم

مرسییی بابت توجه هاتون حرف زدن باهام مهربونیاتون

مرسی که منم تو جممتون راه دادین 

زندگی هر روزش پر از اتفاق و ما هیچ وقت نمیدونیم چی میشه 

من هیچ وقت فک نمیکردم یه روز چن نفر تو یه فضای مجازی برام مهم بشن و دوسشون داشته باشم

وقتی ناراحت باشن همونقدر غمگین بشم

اه من واقعا به اینجا وابسته شدم به پانته آ سبا جیوو یاسی نازی هلی و.......

ای لاو یو

امیدوارم براتون جز خاطرات خوب باشم💜

خیلی خیلی دوستون دارم (الان بغض کردم😂)

و بابت بدی هایم که کردم رو مخ رفتنام معذرت میخوام

شروع شد

۲ دقیقه از شروع سال تحصیلی گذشت