درود میفرستم به دوستان دیرین
هرچند
نیمی از آنان رفتهاند.
و کنون تنها جرعهای از مِی اجازه میدهد آنان را ببینم.
در سایهی معطرِ شاخههای اسمانتوس، کوزهای از می پنهان است
شرابی که مابین چهرههای پیر و رگههای سپید مو تقسیم شده.
همگام با طلوع سپیده،
رویاهایم اند که از هم گسسته میشوند
و مرا با اشکهای کهنهام تنها میگذارند.
فنجان پشت فنجان،
عمر باقی ماندهام را به خدای رویا پیشکش میکنم،
مگر باری دیگر بتوانم
تو را بازگردانم…
#انتشار در اینده
- 𝐀𝐫𝐞𝐟𝐞𝐡 🍓🌈